پلان 1:

تمام دیشب را کابوس دختری را دیدم با موهای بلوند که از پنجره بیرون را تماشا میکرد .

دیگر کابوس نیست من عادت کردم هر ازگاهی از آن کوچه رد بشوم ... به پنجره اش نگاه کنم . حالا که مهر شده حالا که آفتاب بی فروغ شده من هم مثل قدیم ها از کنار آن پنجره رد شدم و یک دختر بلوند با موهای دم اسبی  پرده را کنار زد و بیرون را تماشا کرد و من برای هزارمین بار در این یک سال مردم ...


پلان 2 :

تازه همکار قدیمی ام بعد از سالها تونست به من نزدیک بشه  بعد من جواب آزمایش مسخره ام را تازه گرفته بودم ... باید میگفتم بیماری دارم . او هم مثل یک دوست معمولی با معرفت دلداری ام داد انتظار بیشتری هم نداشتم . من مریضم ... 


نتیجه : 

ولی دنیا را به عدالت نساخته اند او کنار دختر موبلند زیبا باشد خو ش بگذراند ... کرونا نگرفته باشد ... کسی اش نمرده باشد نه از کرونا نه از هیچ کوفت و زهر مار دیگری ... یقین دارم دنیا به عدالت ساخته نشده است ... یقین دارم ... 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.