عاشقی کردن راه دارد دیگه ... اصلا همین می شود دیگر آدم یک هو عاشق یکی می شود ... کلی برایش می نویسد ... کلی آرزویش را می کند .. بعد یکی را که واقعا واقعا خوب است از سرش می پرد ...

مثلا من ترانه بفرستم ... تو به خودت بگیری ! برایم ترانه بفرستی من به خودم بگیرم ... بلدی ؟  میدانم که می دانی و نمی خواهی که اگر نبودی ...


دل به تو دادم

که غمم برهانی

نشوی تو همانکس که به درد بکشانی

کاشکی که شود باز که یه روز بیایی و بمانی ....






نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.